شب هایم بروز شده انددردهایم آنلاین . . .به مغزم کلیک که می کنمبالا نمی آید !...می خواهم نباشمکاش سرم را بردارم و برای یک هفتهدر گنجه ای بگذارمو قفل کنم!در تاریکی یک گنجه خالیو روی شانه هایم،در جای خالی سرمچناری بکارمو برای یک هفته،در سایه اش آرام بگیرم…!...ﮔـﺎﻫـی ﺍﻳـﻨـﮑـﻪ ﺻـﺒـﺢ ﻫـﺎ …ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ ..ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ !خسته ﺍی ﺍﺯ ﺯﻧـﺪﮔـی …!ﻧـﻤـی ﺧـﻮﺍی ﻗـﺒـﻮﻝ ﮐـﻨـی ﮐـﻪ ﻳـﮏ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳـﮕـﻪﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻩ …...در زندگی من اتفاقهایی همیشه می افتند حتی وقتی دستشان را میگیرمدلت برای من نسوزد ؛من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد . . ....دل استــ دیگر خسته میشود …بی حوصله میشــود …از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــاز این قابــها , از اثباتــ , از تـــــوضیــحاز کلماتــــی که رابـــطه ها را به گند میکشـــد...آخرین بار ڪه من از تهِ دل خندیدمعلتش پـول نبودانعڪاسِ جُوڪ هر روز نبودعلتش، چهرهیِ ژولیدهیِ یڪ دلقڪ,یا زمین خوردن یڪ ڪور نبود …من بهِ « من » خندیدم !ڪه چو یڪ دلقڪ ِگیجنقش یڪ خنده به صورت دارم و دلم میـــگرید …!.
…
..نمیدانم چه کسی دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفته است ،که دیگر نمی افتد . . !...این روزها ، تلخمدست برداشتهام از توجهِ بی وقفه به حضور آدم هاپرهیز میکنم از ثبتِوجودهایی که ماندگاری ندارند…این روزها ، تلخ تر از همیشهاز همه ی آدمها بریده ام !...گذاشتــم به دارم بکشنــد . . .بــی گنــاه بـــودم اما ،حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم . . !...لعنت به این روزها !این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند ،هفته من یه دخترم...
ادامه مطلبما را در سایت من یه دخترم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : neginteh12 بازدید : 18 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 14:06